عده ای پیاده نظام که بیشترشان را سیاه پوستان تشکیل می دهند ، از جنگ اسپانیا و آمریکا با مقدار زیادی طلا باز می گردند.آنها به غرب سفر می کنند جائی که سردسته آنها در جستجوی مردی است که پدر او را بدون مجازات اعدام کرده است...
پس از اینکه جانی جنایتکار خرده پا (دیمون وینز) عاشق امبر دوست داشتنی (استیسی دش) می شود، تصمیم می گیرد از قانون شکنی دست بردارد و برای نزدیک شدن به او در محل کارش شرکت می کند ...
یک مرد مسن مرموز درخواست می کند که عروس را ببوسد. ارواح آنها جای خود را عوض می کند و روح عروس را در بدن بیمار پیرمرد محبوس می کند تا اینکه او بوسه را برگرداند...