ویلی وانکای جوان و فقیر، که رویای افتتاح یک مغازه شکلات فروشی در شهری معروف به شکلات را در سر دارد ، متوجه می شود که صنعت شکلات توسط یک گروه از شکلات سازان حریص کنترل می شود...
پسری 12 ساله تنها بازمانده یک سانحه هوایی می شود. در حالی که او و دیگرانی که تحت تأثیر این تراژدی قرار گرفته اند سعی می کنند آنچه را که اتفاق افتاده درک کنند، دوستی ها، عاشقانه ها و جوامع غیرمنتظره ای شکل می گیرد.
وقتی آقای هریگان می میرد، نوجوانی که با او دوست شده بود و کارهای عجیب و غریبی برای او انجام می داد، تلفن هوشمندش را قبل از دفن در جیبش می گذارد و وقتی او پیامی برای دوست مرده اش می گذارد، از دریافت پیامک برگشتی شوکه می شود...