داستان این فیلم در مورد دو خانواده با زندگیهای کاملاً متفاوت است که به طور اتفاقی با هم روبهرو میشوند: یک خانواده فقیر در حلبیآباد و یک خانواده ثروتمند در یک برج بلند.
یک فضانورد گم شده خانواده خود را در جستجوی دیوانه وار برای یافتن پاسخ قرار می دهد. اما هرچه بیشتر آنها را کشف کنند، تهدید برای آنها و جهان بیشتر می شود.
دو معتاد دیوانه، بیکار و معتاد به فیلم ترسناک تحت فشار شدید خانواده برای یافتن کار، زمانی که با روح زنی به نام راگینی آشنا می شوند ، به فکر ارائه یک سرویس منحصربفرد برای تسخیر ارواح می افتند...
اودی گوپتا خود را به عنوان دانشجوی پسر تنها در بخش زنان می بیند. بی میلی او منجر به هرج و مرج و سردرگمی و در نهایت رفاقت بزرگ با همکلاسی هایش می شود...
سامیر و نارگیس پس از غلبه بر همه مشکلات، وقتی ناندینی کوچک وارد زندگی آنها می شود و خانواده آنها کامل می شود، پرتویی از آفتاب را پیدا می کنند. اما شادی آنها کوتاه مدت است...
شردول و سومان ، برای دلجویی از خانوادههایشان، با یکدیگر ازدواج مقدس میکنند. با این حال، وقتی دوست سومان با آنها نقل مکان می کند، زندگی آنها پیچیده تر می شود...
زن جوانی که بلافاصله پس از ازدواج بیوه می شود، با ناتوانی در غصه خوردن، اقوام عجیب و غریب و کشف شگفت انگیزی در مورد شوهر مرحومش دست و پنجه نرم می کند...
داستان فیلم بر اساس زندگی یک نابغه مشهور ریاضی بنام شاکونتالا دوی است. او به دلیل استعداد و مهارت فوق العاده ای که در زمینه حل مسائل پیچیده ریاضی بدون هیچگونه کمک ماشینی داشت به “کامپیوتر انسانی” ملقب شد و ....
داستان فیلم درباره ی یک کوتوله خیلی شرور بنام باوا سینگ (شاهرخ خان) میباشد که عاشق دختری معلول (انوشکا شارما) میشود ولی روز ازدواج اورا ترک میکند و فرار میکند و با یک سوپراستار بنام بابیتا (کاترینا کایف) اشنا میشود و...