صبحی در حومه یکی از شهرهای فرانسه سال ۱۹۵۰، در کاخی دور افتاده، یک خانواده قرار است برای جشن دور هم جمع شوند. اما جشنی در کار نخواهد بود، زیرا مرد خانواده به قتل رسیده است، و بدون شک قاتل یکی از هشت زنی است که به او نزدیکتر بوده اند…
مامور بازنشته سی آی ای، «ناتان مویر» (رابرت ردفورد)، به یاد می آورد تمریناتی را که به «تام بی شاپ» (برد پیت) برای آزادی از اسارت چینیها در زمان مخالفت وی با سیاست های سرویس امنیتی انجام داده است.
«هوبرت» (ژان رنو) یک پلیس فرانسوی خشن است. بعد از اینکه بخاطر روش هایش به مدت ۲ ماه از کار برکنار می شود، به ژاپن میرود. او در آنجا هم کلاسی سابقش را بهمراه دختر خردسالش می بیند، که هرگز از بدنیا آمدنش هم خبر نداشته است...
ژاک لوران در دهههای 1970 و 80 فیلمهای پورنوگرافیک میساخت، اما آن را برای 20 سال کنار گذاشته بود. ایده های هنری او که زاده فرهنگ ضد فرهنگ دهه 60 بود، کل ژانر را ارتقا داده بود.
این فیلم روایتی از ماجراهای اوژنی فرانسوا ویدوک (با بازی ژرار دپاردیو)، از اولین کارآگاهان خصوصی بنام فرانسه را بیان میکند که با قاتلی دارای قدرتی مافوق بشری روبرو شده که روح قربانبان خود را به وسیله نقابی که بر چهره دارد میرباید.
در مورد دختر ناشنوایی است که خیلی به خودش سخت می گیره و در این حین یه نفر رو به عنوان دستیار و به پیشنهاد رئیسش پیش خودش استخدام می کنه که از قضا ایشون هم آدم تبهکاری هست ولی ...