"دد لانگورت" که پس از سرقت بانک در مکزیک فراری شده است فرصتی بدست می آورد تا طلاها را برداشته و همکارش "ریو" را تحویل قانون دهد. سالها بعد "ریو" از زندان گریخته و تصمیم به انتقام می گیرد...
داستان فیلم در مورد رابطه ای بین یک زن جوان و یک روحانی در سال 1666 میلادی، عواقب بدی را به دنبال خود می آورد...
در سال ۱۸۴۸، یک بانک تصمیم دارد یک ریل راه آهن سرتاسر مکزیک بکشد، از این رو شروع می کند به خریدن بانک‌های کوچک و زمین‌های کشاورزی بدهکاری که بر سر راه هستند. مامور بانک، ظالمی بنام «جکسون» است. دو زن تصمیم می گیرند جلوی این بی عدالتی را بگیرند، «ماریا» (پنلوپ کروز) دختر زمخت و بی سواد یک مزرعه‌دار، و «سارا» (سلما هایک)، دختر تحصیل کرده‌ی صاحب بانک. ماریا و سارا جهت فراهم کردن پول برای مردم بی خانه‌مان و گرفتن انتقام، شروع به سرقت از بانک‌ها می کنند. اما جکسون و افرادش نیز بیکار نمی نشینند و ...
بعد از اینکه وایلد بیل در یک بازی پوکر کشته می‌شود، کلامیتی جین باید از زندان فرار کند و انتقام بگیرد. کلانتر میسون شهر ددوود که قصد دستگیری و زندانی کردن او را دارد، مانع از انجام این کار می‌شود...
یک افسر قانون مرزی و یک کارآگاه هندی برای دستگیری گروهی از نوجوانان جنایتکار به نام باند روفس بک با هم متحد می‌شوند. این گروه نوجوانان بی‌رحم هستند و مرتکب جنایات زیادی شده‌اند.
عده ای پیاده نظام که بیشترشان را سیاه پوستان تشکیل می دهند ، از جنگ اسپانیا و آمریکا با مقدار زیادی طلا باز می گردند.آنها به غرب سفر می کنند جائی که سردسته آنها در جستجوی مردی است که پدر او را بدون مجازات اعدام کرده است...
درباره قانونگذار افسانه ای باس ریوز، یکی از بزرگترین قهرمانان مرزی و یکی از اولین معاون سیاهپوست مارشال های غرب رودخانه می سی سی پی در تاریخ آمریکا.
« کول هاردین » ( کوپر ) به ناحق به اتهام اسب دزدى دستگیر مىشود. « روى بین » ( برنان ) قاضى شهر که به سختگیرى و خشونت شهرت دارد ، در دادگاهى « ضربتى » او را به مرگ محکوم مىکند. اما « کول » از علاقهى قاضى به نمایشگرى مشهور به نام « لیلى لنگترى » ( باند ) استفاده مىکند و مىگریزد.
جانی بلک، برای انتقام گرفتن از مرگ پدرش، خود را به عنوان یک کشیش در یک شهر معدنی کوچک معرفی می کند ...
وقتی مردی جوان تلاش می کند برای رسیدن به دختر رویاهایش دست به کلاهبرداری بزند،برادران مارکس وارد عمل می شوند و...
