شبى « آقا و خانم دارلينگ » به مهمانى مى روند و دخترشان ، « وندى » را تنها مىگذارند . در اين جا پسر خيالى ، « پيتر پن » و پرى وردستش ، « تينكر بل » ، ظاهر مى شوند و « وندى » را با خود به سفرى جادويى به سرزمين رؤياها مى برند .
"پروفسور هنری فاوست" پس از پنجاه سال به عنوان یک کیمیاگر بازنشسته شده اما هیچ چیز در مورد رازهای طبیعیت نمی داند. در این هنگام خدمتکار "لوسیفر" در مقابلش ظاهر شده و به او جوانی و یک زندگی جدید می دهد. اما با این جوانی علاقه او از علم به سمت زنان می رود و...
پیرمردی بدخلق و خسیس در شب عید سال نو، توسط ارواح طلسم می شود و فرصتی برای تجدید نظر در اخلاقش پیدا می کند...
« آليس » به دنبال خرگوش سفيدى مى رود و به داخل سوراخى سقوط مىك ند . از اينجا به بعد مجموعهاى از حادثه هاى عجيب و نامعقول براى او رخ مى دهند...
در میخانه ای در نورمبرگ، "هافمن" جوان، سه داستان از معشوقه های گذشته خود "المپیا"، "آنتونیا" و گولیتا" را تعریف می کند...
روزی روزگاری زنی سالخورده نوزادی تنها را پیدا می کند. او نوزاد را به نزد خود می برد اما پس از مرگ او، کودک، "تاتو" به یتیم خانه می رود. او یتیم خانه را به عنوان یک مرد جوان خوشحال ترک کرده و در دوران پس از جنگ میلان به جستجوی شغل می رود. او با کمک بیخانمانها تصمیم می گیرد در زمینهای خالی شهری برای آنها بسازد...
جوان مهربانى به نام « الوود پ . داود » ( استوارت )، شبى با يك خرگوش غولپيكر به نام « هاروى » ملاقات مى كند و با او دوست مى شود. از اين پس، « هاروى » همه جا « الوود » را همراهى مى كند...
«اورفئوس» شاعری است که با مرگ (پرنسس) آشنا شده و عاشق او می شود. همسر شاعر، توسط افراد پرنسس کشته می شود و اورفئوس به دنبال همسرش به جهان زیرین می رود...
داستان انیمیش درباره دختری از خانواده اشراف هست که پس از مرگ مادرش، همراه پدر و نامادری (lady Tremaine) و دوخواهر خوانده حسود (آناستازیا و دریزلا) زندگی می‌کند. بعد از مرگ پدر، نامادری چهره واقعی خودش را نشان می‌دهد و زندگی رو برای سیندرلا سخت می‌کند. سیندرلای مهربان هم چاره‌ای جز اطاعت از دستورات این سه نفر ندارد و تنها دوستانش حیواناتی هستند که در گوشه و کنار خانه زندگی می‌کنند…
انیمیشن دو برداشت مختلف از داستانهای سوار بی سر و باد در درختان بید را ارائه می دهد...
