گروهی از پادکستها قصد دارند در مورد ناپدید شدن مرموز سه غریبه در یک شهر ایرلندی تحقیق کنند. اما زمانی که آنها شروع به کشیدن ریسمان می کنند، داستانی بسیار بزرگتر و عجیب تر از آنچه تصور می کردند پیدا می کنند.
راسل هاچ، که به عنوان یک مأمور اینترپل فعالیت میکند، پس از مرگ یک خبرچین در عملیاتی که به اشتباه انجام شد، نقش پدرانهای را برای جیدن، فرزند آن خبرچین، ایفا میکند.
پنج زن در یک پیادهروی گروهی شرکت میکنند، اما تنها چهار زن از آن طرف بیرون می آیند. مأموران فدرال آرون فالک و کارمن کوپر به امید یافتن خبرچین خود که هنوز زنده است، راهی کوهستان میشوند.
پس از آنکه رئیس سابق یک ایستگاه سیا متوجه میشود مرگ همسرش تصادفی نبوده، به دنیای جاسوسی باز میگردد و با دشمنی از گذشته متحد میشود تا پرده از توطئهای بردارد که تمام باورهای او را زیر سوال میبرد.
داستان حول محور یک زن مرموز فراری و یک مأمور کاربلد که مأمور دستگیری او شده میچرخد. سرنوشت این دو به هم گره میخورد و با بالا رفتن خطر تعقیب و گریز، به سمت یک فاجعه بزرگ سوق داده میشوند.
یک کودک ماجراجو به نام کلویی پس از اینکه از خانهشان که توسط پدرش به دلایلی نامعلوم و رازآلود مهر و موم شده بود فرار میکند ، با دنیای عجیب و غریب و اسرارآمیزی که در انتظارش است مواجه میشود و…
زنی که از خاطرات تلخ گذشته رنج می برد و دچار پارانویا است، پس از گریختن از مکانی که به مدت ۲ سال در آنجا مورد سوء استفاده قرار گرفته، سعی دارد با خانواده اش دوباره ارتباط برقرار کند و از آن ها کمک بگیرد...