در پاییز سال 1944، هنگامی که جنگ جهانی دوم به لحظات پایانی خود نزدیک میشود، نیکو، نوجوانی جسور، سفری دشوار را در میان طبیعت بکر و وحشی کوه‌های آپوسنی آغاز می‌کند. هدف او نجات جان اسب‌های خانواده‌اش است که در خطر نابودی قرار دارند.
یک قاتل حرفه‌ای، در پی انجام مأموریتی که به او سپرده میشود، در گردابی از اتفاقات ناگوار و غیرمنتظره گرفتار می‌آید. این ماجراجویی‌ها او را به کشف رازی شگفت‌انگیز و تکان‌دهنده رهنمون می‌کند.
در اوایل قرن بیستم، در سرزمین هوکایدو، ژاپن، گروه‌های مختلف برای یافتن گنجی که از طلای ناب انباشته شده بود، به شکار گنج می‌پرداختند.
از دوران کودکی ، سه جوان با اجبار خود مبارزه می کنند - اسکیزوفرنی ، اعتیاد و خیانت...
تاکورو ياماشيتا» (ياکوشو)، کارمند ساده، همسرش را با مرد ديگري غافل گيري مي کند و چنان از خود بي خود مي شود که هر دو را مي کشد. هشت سال بعد، «ياماشيتا» با ضمانت يک روحاني بودايي که در چيبا زندگي مي کند، از زندان آزاد مي شود. اگرچه او از زندگي گذشته اش فاصله گرفته اما هنوز از يادآوري جنايتي که مرتکب شده رنج مي برد.
داستان در تفلیس، پایتخت گرجستان اتفاق می افتد. دو دوست به نامهای "اکا" و "ناتیا" تلاش می کنند کودکی خود را پشت سر گذاشته و از زندگی سختی که خانواده هایشان فراهم کرده فرار کنند...
فیلم چگونگی واکنش انسان در وضعیت جنگ را به تصویر می کشد. داستان فیلم در سرزمینی اتفاق می افتد که نیروهای مهاجم از راه می رسند...
دارن بارنمن، مردی خوش‌بین و بومی لس آنجلس، روزگار خود را به سرپرستی استخر مجتمع آپارتمانی تاهینی تیکی و کوشش برای بهبود زندگی در زادگاهش می‌گذراند.
آن یک دختره هفده ساله عاشق معروف ترین دختر دبستان ساشا میشود ، تا اینکه کلیفتن دوست قدیمی آنوارد قضیه میشود و ..
مرد و زن جوانی عاشق هم می شوند، اما آرام آرام با گذر زمان از هم دور می شوند. بر اساس آهنگی از تیلور سوئیفت به نام "همه خیلی خوب"
