سه دانشجوی جوان برای تحصیل مهندسی به بنگلور میروند و در آنجا با دانشجویان سال بالایی درگیر میشوند. آنها برای انتقامگیری، به سراغ یک گانگستر محلی به نام رَنگا میروند.
راسل هاچ، که به عنوان یک مأمور اینترپل فعالیت میکند، پس از مرگ یک خبرچین در عملیاتی که به اشتباه انجام شد، نقش پدرانهای را برای جیدن، فرزند آن خبرچین، ایفا میکند.
در حالی که کشور ژاپن بعد از پایان جنگ جهانی دوم برابر صفر شده است، سر و کله ای گودزیلا پیدا میشود تا وضعیت اسفناک این کشور را تا منفی یک، پایین تر بکشاند...
پنج زن در یک پیادهروی گروهی شرکت میکنند، اما تنها چهار زن از آن طرف بیرون می آیند. مأموران فدرال آرون فالک و کارمن کوپر به امید یافتن خبرچین خود که هنوز زنده است، راهی کوهستان میشوند.