یک زن جوان زیبا از بدو تولد آموزش می بیند تا ابزاری مرگبار برای انتقام از کلاهبردارانی باشد که خانواده او را نابود کردند...
در صربستان، بارون فرانکشتاین به همراه بارونس و دو فرزندش زندگی می کند. وی یک رویای فوق العاده را در سر می پروراند. برای تحقق این رویا باید در آزمایشگاه خود بر روی بدن یک زن که بدنش از بقیه متمایز باشد آزمایشاتی انجام دهد...
«رابين هود» و «جان کوچولو» از سوي حکومت فاسد «پرنس جان»، ياغي شناخته مي شوند. «سر هيس»، ملازم «پرنس جان» با هيپنوتيسم، «شاه ريچارد» را روانه ي جنگ هاي صليبي کرده است. در جنگل شروود، «رابين» و «جان کوچولو» ماليات هايي را که به زور گرفته شده پس مي گيرند و پول ها را ميان مردم فقير شهر پخش مي کند...
در دنیای آینده یک پارک سرگرمی برای اشخاص ثروتمند به وجود آورده است.پارک به مشتریانش راهی برای رسیدن به فانتزیهایشان به وسیله رباتها نشان می دهد.دو مشتری ماجراجویی در غرب وحشی را انتخاب می کنند.اما پس از مشکلی در کامپیوتر آنها با رباتی خطرناک گیر می افتند...
"ویکتور پیورت" کارخانه دار متعصب و سرسخت فرانسوی است که توسط "محمد لربی" یکی از رهبران شورشی عرب به گروگان گرفته می شود. آن دو لباس خاخامها را پوشیده و سعی می کنند از دست قاتلی که توسط دولت "محمد" فرستاده شده و همچنین پلیس فرار کنند...
دو انسان نا امید و افسرده، رابطه عاشقانه‌ی زیبایی با هم برقرار می کنند. اما باورهای سیاسی و اعتقاداتشان آنها را از هم جدا می کند...
اواخر دهه ي 1950. «هالي» (اسپيسک) و پدرش (اوتس)، پس از مرگ مادر، تکزاس را به مقصد شهري در داکوتاي جنوبي ترک مي کنند. در اين جا «هالي» پانزده ساله با «کيت» بيست و پنج ساله (شين) آشنا مي شود. چندي بعد «هالي» پدرش را مي کشد و هم راه «کيت» به جنگل فرار مي کند...
محله ی «ایتالیای کوچک» نیویورک، سال ۱۹۷۳. چهار جوان آرزوی موفقیت در کسب و کار یا تبهکاری را در سر می پرورانند...
مردی بعد از گذشت 10 سال از طلاق از همسر سابقش، اکنون ملاقاتی غیر منتظره با دختر خوانده اش دارد...
دختر هفت ساله حساسی که در دهکده ای کوچک اسپانیایی زندگی می کند پس از دیدن فیلم "فرانکشتین" دچار آسیبهای شدیدش شده و وارد دنیای فانتزی خود می شود...
