این مستند به زندگی کوهنوردی به نام George Mallory می پردازد. او اولین انگلیسی ای بود که در سال 1924 تصمیم به فتح اورست داشت، اما در این امر ناکام ماند و در همان سال همراه با دوست خود Andrew Irvine در اورست ناپدید شد...
داستان فیلم در مورد یک دختر ۱۶ ساله به نام «پاپی مور» است که در یک خانواده مرفه زندگی می کند. او در طول زندگی خود به هر چه خواسته دست پیدا کرده است. اما بعد از اینکه پدرش مجبورش می کند که در یک دبیرستان انگلیسی تحصیل کند تغییراتی در زندگی اش ایجاد می شود...
آن گرانت لرد که در بستر افتاده و خود را رو به موت مي داند، تصميم مي گيرد تا راز بزرگ زندگي اش را با دخترانش - کنستانس و نينا- در ميان بگذارد...
در شانگهای سال 1936 یک دیپلمات نابینای آمریکایی رابطه ای عجیب با پناهنده ای روسی که برای حمایت از خانواده همسر از دنیا رفته اش به کاری عجیب مشغول است برقرار می کند...
زنی نسبت به یکی از بیماران همسر روانشناسش کنجکاو می شود،مردی که درقتل و از شکل افتادن همسر سابقش گناهکار شناخته شده...
«کريستوفر مارشال» (فاينز) مردي با تربيت اشرافي است که خيال دارد سناتور شود. او يک روز در هتل با «ماريزا ونچورا» (لوپز)، خدمتکاري که لباس زن ثروتمندي را به تن کرده، روبه رو مي شود و به او دل مي بازد. در حالي که «ماريزا» همان زني نيست که «کريستوفر» تصور مي کند...
دو زوج متاهل تصور می کنند همدیگر را به خوبی می شناسندT تا اینکه تصمیم می گیرند به تعطیلات رویایی خود برای دیدن مسابقات اتومبیلهای غول پیکر در رنو بروند و...
در سال 2000، یک شهر کوچک میزبان مسابقات قهرمانی آرایشگری بریتانیا است، جایی که یک برنده سابق ، پسرش، همسر فراری اش و معشوقه بانوی همسر فراری اش در آن زندگی می کنند...
«هالي پارکر» (لوهان) و «آني جيمز» (لوهان)، کمي پس از تولد از يک ديگر جدا شده اند و يکي با مادرشان، «اليزابت» (ريچاردسن) زندگي مي کند و ديگري با پدرشان«نيک» (کواييد). اين دو که براي نخستين بار در يازده سالگي در يک اردوگاه تابستاني با يک ديگر رو به رو شده اند، تصميم مي گيرند جاي شان را با هم عوض کنند...
«دکتر لاول» (نيسن)، در شهري در کنار جنگل هاي کارولايناي شمالي، «نل» (فاستر) را پيدا مي کند؛ دختري سي ساله اي که سال هاست در قلب جنگل ها، در کلبه اي با مادر لالش زندگي مي کرده است. مادر «نل» به تازگي مرده و همين باعث توجه ديگران به «نل» شده است. در نخستين برخوردها «دکتر لاول»، «نل» را وحشي، هراسان از انسان و نور و شهر و هر وجهي از تمدن مي بيند. اما دخترک باهوش است...
