داستان فیلم در سال ۱۹۸۴ و در طول جنگ سرد رخ میدهد. پرنسس دایانا (زن شگفتانگیز) با دو دشمن قدرتمند روبهرو میشود؛ باربارا ان مینروا یا چیتا و مکسول لرد.
بارنی تامسون یک آرایشگر دست و پا چلفتی، اما محبوب است که زندگی کسالت بار و بخور و نمیری دارد. اما زمانی که او وارد دنیای مشمئز کننده یک قاتل زنجیره ای می شود همه چیز تغییر می کند...
گلاورن پس از جدایی از رایان، با هیلبی، خواننده راک ، دیده شده است. رایان با کمک دوستانش، والو و فالکون، سعی می کند حقیقت را در مورد رابطه آنها بیابد...