در حالی که طاعون بوبونیک در ایتالیا گسترش می یابد، گروهی از اشراف و خدمتکاران به یک ویلا عقب نشینی می کنند، جایی که گریز مجلل آنها به سرعت به هرج و مرج تبدیل می شود.
داستان این فیلم در سال ۱۹۹۵ اتفاق میافتد و وقایع و پیامدهای قتل مائوریزیو گوچی، تاجر ایتالیایی و رئیس خانهٔ مد گوچی، توسط همسر سابقش پاتریزیا رجیانی را به تصویر میکشد...
زنی پر افاده از طبقه ی متوسط جامعه در انتظار دوران بازنشستگی قریب الوقوع خود است که متوجه می شود همسرش در کارهایی همدست بهترین دوستش بوده و حالا به همراه خواهر بوهمیاییش که در منطقه ای فقیر نشین زندگی می کند، تبعید شده است.
فیلم داستان استاد بزرگ و نابغه شطرنج "لوژین" را روایت می کند که برای شرکت در بزرگترین بازی دوران حرفه ای خود به ایتالیا سفر کرده و بطور ناخواسته عشق زندگی خود را پیدا می کند...
ادویگ فنچ نقش معلم خصوصی فرانکو (آلفردو پیا) را بازی می کند که بلافاصله دیوانه وار عاشق او می شود. فرانکو سعی می کند با وانمود کردن به خودکشی او را اغوا کند.