دو خواهر در ریو دو ژانیرو به علت یک دروغ سال هاست که از هم جدا شده اند. آن ها هر یک راه خود را برای زندگی پیش گرفته و تصور می کنند که خواهرِ دیگر در آن سوی جهان زندگی می کند.
ژمانی که "ادو" یک نویسنده موفق عاشق یک کلاهبردار جوان بنام "فابیو" می شود، تمام ترسش از این است که مبادا به بیماری ایذر مبتلا شود، اما مسائل عاطفی بزودی برای او دغدغه بزرگتری می شود...