یک زوج جوان که رویاهایشان وقتی که یک خانه روستایی زیبا را به ارث می برند ، به حقیقت می پیوندند ، اما متوجه می شوند که این خانه هم در حال فروپاشی است و هم محل زندگی بسیاری از ساکنان قبلی فوت شده است.
"کسی" در شهری زندگی میکرد که آبرویش را بردند و مجبور به ترک آن شهر شد. حال بعد از مدت ها او بازگشته تا از طریق یک برنامه عیاشی از دوستان سابقش انتقام بگیرد...
یک زن جوان که حوصله اش سر رفته ، در یک گروه خواب آلود به نام اسپیرفیش تصاویری از زنانی که با وحشی گری به قتل رسیدهاند دریافت میکند. آیا آن تصاویر واقعی هستند یا ساختگی؟ متهم یا یک قاتل سریالی است یا یک آدم مرموز با حس شوخ طبعی بیمار...
یک زن جوان خود را در مسافر خانه ای وسط یک جاده می بیند که اصلاً نمیداند کجاست و یا چطوری به آن جا امده است. اما کم کم که فکر میکند یادش می آید که او دل به سفری خشونت آمیز زده برای گرفتن انتقام از مردی که باعث مرگ عشقش بوده است...
داستان در مورد گروهی از دوستانی است که برای جشن گرفتن یکی از بچه ها به شهری می روند. در سفر به طور اتفاقی گذرشان به سردخانه می افتد و در آنجا از بین مرده ها یه روانی و بیمار یک چشم به پا می خیزد و حوادث وحشتناکی رو رقم می زند...