"جک" (جرد لتو) به همراه همسر کارفرمای خود که یکی از بزرگان وگاس است عازم سیاتل می شوند تا در مراسم بزرگداشت کرت کویین بزرگ شرکت کنند، اما در میانه راه گیر می افتند. کارفرمایش آدمکش‌هایش را سراغ "جک" می فرستد و...
پس از درگيري «کيپ» (ريبيزي) باا رئيس يک باند تبهکاري، برادر بزرگ ترش، «رندال رينز» (کيج) براي نجات جان برادرش، متعهد مي شود که با هم کاري چند سارق حرفه اي اتومبيل يک شبه پنجاه اتومبيل گران قيمت را بدزدد...
«فرانک فارمر» (کاستنر)، محافظ سابق رئیس جمهور امریکا، محافظت از «ریچل مارون» (هیوستن)، خواننده – بازیگری سیاه پوست و بسیار محبوب را می پذیرد. «مارون» ابتدا به «فارمر» توجه نشان نمی دهد اما پس از آن که شبی جانش را نجات می دهد، همه چیز عوض می شود و ...
مونتانا، سال ۱۹۱۰، «نورمن» (شفر) و «پل» (پیت)، پسران نوجوان خانم و آقای «مک‌لین» (بلتین و اسکریت) بر طبق اصول و قوانین کلیسای پرسبیتری بزرگ شده‌اند. آنان ضمناً یاد گرفته‌اند که عاشقانه، ماهیگیری با قلاب را دوست داشته باشند و در رودخانهٔ محلی، ماهی بگیرند. سال‌ها بعد نورمن، برادر بزرگتر جنگلداری می‌خواند و پل، نجات غریق می‌شود. با گذشت زمان بین دو برادر فاصله می‌افتد ولی عشق به ماهیگیری هر از گاه آنان را به هم می‌رساند.
یک دانشجوی جامعه‌شناسی برای پایان‌نامه‌اش از برخوردهای جنسی در متل فیلم می‌گیرد و در این راه عاشق دختری فرانسوی می‌شود.
یک مرد پس از قتل عام خانوادش، به یک شهر دیگه میره و با یک بیوه که یک دختر نوجوان داره ازدواج میکنه و آماده میشه تا دوباره همون کار رو انجام بده
