یک کهنه سرباز فنلاندی تکه ای طلا در بیابان لاپلند پیدا میکند، اما در مسیر بازگشت به شهر، سربازان نازی تحت فرماندهی یک افسر سادیسمی اس اس به او حمله میکنند...
هنگامی که هواپیمای شخصی سرشناس به نام "ویلیام آلن مور" توسط عده ای خلافکار مورد حمله قرار می گیرد، هواپیما در جنگل های فنلاند سقوط می کند و در این بین، تنها کسی که می تواند آلن را نجات دهد، پسربچه ای شجاع و ماجراجو به نام اُسکِری است...
در شب کریسمس بابانوئل حفره ای باستانی را کشف می کند. کمی بعد بچه ها شروع به مفقود شدن می کنند. بنابراین یک پدر و پسر تصمیم میگیرند با کمک چند شکارچی بابانوئل را به شرکت اسپاسنر آن حفره تحویل دهند...