مونسه، زنی مطلقه، برای آخرین بار تصمیم میگیرد تا با خانوادهاش که مدتی است او را نادیده گرفتهاند، دور هم جمع شود و از این فرصت نهایت استفاده را ببرد.
مهین ۷۰ ساله پس از ، از دست دادن همسر و دخترش تنهایی در تهران زندگی می کند. اما یک روز تصمیم می گیرد برای صرف چای عصرانه به دوستانش ملحق شود و جرقه جدیدی در قلبش پیدا می کند. او با کسی ملاقات می کند که دوباره به او احساس زنده بودن می دهد.
دو خواهر که رابطه خوبی با هم نداشتند، پس از مرگ پدرشان به ثروتی دست پیدا میکنند. حالا آنها باید تصمیم بگیرند که این پول را برای خودشان نگه دارند یا آن را به شکل درستی خرج کنند.
یک نویسنده پس از ایجاد یک حادثه مرگبار، با احساس گناه و بلوکه شدن خلاقیت مواجه میشود. او به کشور دیگری سفر میکند و با همسر فرد متوفی دوستی برقرار میکند، اما راز بزرگی را در دل خود پنهان کرده است.